سرزمین را تسلیم بیگانگان نکنید/ پیام بی ناموسی فیلم اکسیدان
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۸۸۷۶۹
به گزارش جام نیوز، حضرت امام فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نزدیک به 40 سال از وقوع انقلاب اسلامی گذشته است ولی نه تنها سینما در خدمت تربیت این مردم درنیامده بلکه گاهی به خیانت به مردم نیز چشمک می زند.
هدف از ساخت و اکران فیلم اکسیدان چیست؟ خدمت یا خیانت به مردم؟ داستان فیلم شباهت غیر قابل انکار و صد البته تفاوت فاحشی با داستان فیلم آدم برفی دارد. شباهت این دو فیلم در دست زدن قهرمان به هر کاری برای اخذ ویزاست و تفاوت آنها در تصرف ناموس ایرانی توسط بیگانه خارجی!
مگر نه اینکه زن در سینما سمبل سرزمین است؟ در فیلم آدم برفی، قهرمان فیلم عباس خاکپور در انتها به خویشتن خویش بازگشته و با ازدواج با دنیا، ناموس ایرانی را به کشور بازمیگرداند. سرزمین ایران تسلیم خارجی نمی شود و دیگر بازیگران ایرانی با هر سنخیتی غیرت خود را از دست نمی دهند و یکصدا این پیام را به گوش دنیا می رسانند که غیرت ما را آزمون نکنید چون می میریم ولی تن به ذلت نمی دهیم.
اما در فیلم اکسیدان گذشته از تمام گفتگوهای هجو و نامتعارف که بحث در مورد آنها فضای دیگری را می طلبد، ناموسمان به شوهر خود پشت می کند و با کلاهبرداری از همسرش به خارج از کشور پناه می برد و شوهر برای بازگرداندن ناموسش تن به هر خفتی می دهد تا دست آخر ناموسمان تسلیم بیگانگان شود.
هنگام اکران فیلم مارمولک دبیر شورای امنیت ملی وقت کشور گفت: «حتی در رژیم شاه هم کسی جسارت ساخت فیلم موهنی مثل مارمولک را نداشت» و مانع از ادامه اکران آن فیلم شد. امروز آن دبیر شورای امنیت ملی، پاسدار قانون اساسی کشور است و حالا افرادی جرأت ساخت فیلم اکسیدان را یافته اند.
قبل از آنکه پیام اکسیدان را بیگانگان فهم کنند، جلوی اکران این فیلم را بگیرید و با اعمال تغییرات مناسب در انتهای آن، داستان خفت انگیز فیلم را اصلاح کنید.
اعمال تغییر و اصلاحات در انتهای فیلم ها قبلا نیز سابقه داشته است. در اوایل انقلاب، فیلم برزخی ها در چندین نوبت و این اواخر فیلم ابد و یک روز، مورد حک و اصلاح قرار گرفتند.
سمبل سرزمین را تسلیم بیگانه نکنید و یکصدا این پیام را به دشمن خارجی مخابره کنیم؛ حتی خاکسترمان نیز آتش سوزاندن خیمه گاهتان خواهد شد.
تسنیم
115
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۸۸۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خود را بدهکار خاک و مردم کشورم میدانم/ موسیقی بخشی از دکوپاژ در فیلمهای کیمیایی است
ستار اورکی آهنگساز مطرح سینمای ایران به موزه سینما گفت: من در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز متولد شدم و اصالتا بختیاری هستم. فعالیت در حوزه موسیقی را از تیرماه سال ۱۳۵۷ آغاز کردم و در خانواده ما هیچکس اهل موسیقی نبود اما در دوران کودکی، سازی به نام «ملودیکا» به دستم رسید و همین موضوع باعث شد به موسیقی بسیار علاقهمند شوم و آن را دنبال کنم.
وی بابیان اینکه فکر نمیکرده روزی آهنگساز شود و این حرفه به شغل اصلی اش تبدیل شود، افزود: در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، پدرم اصرار داشت که در خوزستان بمانیم. او عقیده داشت جوانانی از سراسر کشور برای دفاع به این منطقه آمده بودند و درست نبود که ما خاک خود را رها کنیم. به همین دلیل ما از اولین روز تا آخرین روز جنگ در اهواز حضور داشتیم. زمانی که جنگ آغاز شد من ۱۱ ساله بودم و در پایان جنگ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان نمیتوانستم نسبت به جنگ بیتفاوت باشم و به همین دلیل گروهی را تشکیل داده بودیم که دائما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری میکردیم.
آهنگساز فیلم «خائن کشی» ادامه داد: در آن مقطع مادرم به دلیل سن کم من، مخالف حضورم در میدان جنگ بود، اما من نمیتوانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بیتفاوت باشم.
اورکی بیان داشت: در اهواز فیلم «فرار به سوی پیروزی» که اثر زیبایی بود و موسیقی شاهکاری داشت به اکران درآمد. هنوز هم لحظه به لحظه موسیقی آن را در ذهن دارم. من بیش از ۴۰ دفعه برای تماشای این اثر به سینما رفتم تا بتوانم موسیقی آن را گوش کنم. آن زمان امکانات بسیار محدود بود و برای تهیه برگه نت مجبور بودم مسافت اهواز تا تهران را طی کنم.
وی با بیان اینکه همواره ترکیب تصویر و موسیقی برای او بسیار مهم بوده است، افزود: زمانی که فیلمهای مسعود کیمیایی را میدیدم، صدای تلویزیون را میبستم و با توجه به حال و هوای آثار او، خودم برای آن موسیقی میساختم. از همان ابتدا علاقه داشتم تا در زمینه موسیقی فیلم فعالیت کنم. بعدها که به تهران مهاجرت کردم، نوع نگاه و تفکر من نسبت به موسیقی تغییر کرد چراکه مجبور بودم خود را با تصاویری که به دستم میرسید تنظیم کنم و هر آنچه تصویر از من میخواست را ارائه دهم. زمانی که به تهران آمدم دوست داشتم مسعود کیمیایی اولین کارگردانی باشد که با او همکاری کنم. از نظر من او تنها کارگردانی است که همچنان برای موسیقی فیلم اهمیت بسیار زیادی قائل است و موسیقی بخشی از دکوپاژ فیلمهای کیمیایی را تشکیل میدهد. او زمانی که فیلمنامهای را مینویسد، در آن بر نقش موسیقی در سکانسبندیها تاکید میکند. شناخت کیمیایی از موسیقی بسیار استادانه است و در گفتوگوهایی که انجام میدهیم، او را در قامت یک آهنگساز بزرگ میبینم.
اورکی خاطر نشان کرد: یادم میآید من و زنده یاد بابک بیات همراه یکدیگر در شمال کشور بودیم که از دفتر آقای کیمیایی با او تماسی گرفته شد. بیات به من گفت که قرار است موسیقی فیلم «سربازهای جمعه» را به صورت مشترک همراه هم بسازیم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم اما متاسفانه به سرانجام نرسید. تا اینکه سالها بعد جواد طوسی منتقد مطرح سینما با من تماس گرفت و گفت آقای کیمیایی میخواهند شما را ببینند. جواد طوسی مستندی به نام «قهرمان آخر» را درباره کیمیایی ساخته بود که موسیقی آن فیلم را من کار کرده بودم و زمانی که کیمیایی آن قطعات را شنید، برای فیلم خود از من دعوت کرد. این همکاری خوشبختانه تا آخرین اثر ایشان در حال حاضر یعنی «خائن کشی» ادامه پیدا کرده است و در طول این مدت بسیار از او آموختهام. من معتقدم برای یک آهنگساز حرفهای، مسعود کیمیایی بهترین گزینه برای همکاری خواهد بود.
اورکی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: از نگاه من موسیقی تنها چیزی نیست که با ساز نواخته میشود و جنبه آوازی دارد. من معتقدم حتی سکوتها در فیلم، موسیقی به شمار میرود. همچنین فعالیتهای صدابردار در سر صحنه و پس از او صداگذار و همینطور دیالوگهای بازیگران، بخشی از موسیقی یک فیلم را تشکیل میدهد. اگر یک تصویر فاقد موسیقی باشد، قدرت اثرگذاری کمتری خواهد داشت.
وی همچنین ادامه داد: انسان بدون موسیقی زنده نخواهند ماند، چراکه موسیقی در حکم غذای روح انسان است.
اورکی در پایان بیان داشت: برای دفاع از خاک و مردم کشورم حاضرم جان خود را فدا کنم. امیدوارم بتوانم برای جامعه فردی خدمتگزار باشم زیرا هر چه دارم از مردم است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر